سلام من مریمم امروز 31 خرداده تولد همکارم تو وبلاگ دوستو رفیقم تو زندگیه,بهش تبریک میگم ایشاا... تولده 120 سالگیش بلکمم بیشتر ما که بخیل نیستیم

وقتی خدا از پشت،دستهایش را روی چشمانم گذاشت،از لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم که فراموش کردم منتظر است تا نامش را صدا کنم...

روزی با خودم فکر میکردم که اگر او را با غریبه ای ببینم شهر را به آتش میکشم , اما الان حتی حاضر نیستم کبریتی روشن کنم تا ببینم او کجاست…!

یک زد و خورد ساده بود
تو جا زدی ….
و من جا خوردم!

 اجازه خدا میشه ورقمو بدم؟

میدونم امتحان تموم نشده...

اما من خسته شدم!